

فوکوس باشید: هم در زندگی، هم در هنر!
- ساعت کاری دفتر فوکوس به 8:30 تا 13:30 شنبه تا چهارشنبه تغییر یافت.
مجموعه ایراندخت مجید بندارمقدم از نگاه هادی آذری
در ستایش مثلثِ زیبایی، فن و کنشگری فرهنگی نوشته دکتر هادی آذری: تابستان 1404
مواجههی جدی و صادقانه با عکاسی همیشه شما را مجذوب میکند و گاهی این جذبه درست در جایی رخ میدهد که به هیچ عنوان انتظارش را ندارید. نگارخانهی «گلستانه» در مرکز شهر مشهد، نگارخانهی کوچکی است که مجید بندار مقدم، مجموعه عکسهای خود تحت عنوان «ایراندخت» را در آنجا به نمایش گذاشته است [۱]. عکسها، ایدهی ساده و جذابی دارند. بندار مقدم از دختران نوجوانی که صورت خود را به تیغ جراحیِ زیبایی نسپاردهاند، خواسته تا با حداقل آرایش ممکن در برابر دوربیناش قرار گیرند.

اما فارغ از این ایدهی جذاب، آنچه ما بر دیوار میبینیم، تلفیقی است از پختگی فنی، تجربهی سالها ممارست در عکاسی پرتره و البته درک جامعهشناختی و فرهنگی از وضعیت پیچیدهی زنان در جامعهی امروز ایران؛ همهی اینها باعث شده تا این عکسها، نهتنها از پرترههایی آتلیهای فراتر روند بلکه به مواجههای جدی با خود رسانهی عکاسی به مثابه رسانهای آگاهیبخش بدل شوند. مواجهه با این عکسها تجربهای را در من زنده کرد که سالها از دست رفته بود؛ میل به ماندن در گالری، دقیقشدن در عکسها و خواندن داستانهایشان. با این مقدمه، در سطور بعدی میکوشم تا اهمیت این نمایشگاه را از جنبههای مختلف بررسی کنم.
در سطح نخست، عکسهای بندار مقدم، در نوع خود، پرترههایی عالی و بینقصاند؛ نور لطیف و نرمی که بر چهرهها افتاده، هارمونی جذابی با معصومیت چهرههای دختران نوجوان برقرار کرده است. بازیهای فرمی که از حرکت شال، موج گیسوان، خط نگاه، عمقمیدان و نور ایجاد میشود، تصویری قدرتمند را خلق میکند که چشم مخاطب را در قاب میچرخاند. بنابراین عکسها بیش از آن که وامدارِ ایدهی عکاس باشند، مرهونِ قدرت فنی و درک زیباییشناسانهی او در کنترل نور، اجزاء صوری ترکیببندی و تعامل با سوژهاند.
این عنصر آخر یعنی تعامل با سوژه، عاملی است که عکسها را از سطح پرترههایی صرفاً زیبا فراتر میبرد. در واقع، تعامل و بده بستان میان عکاس و سوژه به خلق پرترههایی انجامیده که انگار از پس آنها برای یک لحظه روح آدمها نمایان شده است. خودِ خودِ سوژه، بدون هیچ آلایش و آرایشی. به دیگر سخن، قدرت عکسها در تجسد بخشیدن به احساسات عمیق انسانی و داستانهای آنهاست.
اجتناب از اعمال یک ساختار واحد (پُز، زاویهدید یا طرز نگاه) باعث میشود که مخاطب با گستردهای از احساسات انسانی رو به رو شود. از وقار و غرور گرفته تا اندوه، امید، سرخوشی، تقدس و صلابت. به عنوان مثال، به عکس پوستر نمایشگاه دقت کنید؛ در این عکس به واسطهی بازی نور و حس نگاه، گویی به تصویرِ قدیسی از دوران صدر مسیحیت مینگیریم (تصویر بالا). این دختران بهگونهای تصویر شدهاند که در پس صورتهای نوجوانشان، گویی زنانی بزرگ نهفتهاند. دخترانی که بهرغم محدودیتها و موانع، از عزمی شکستناپذیر برای جستجوی آروزهایشان برخوردارند.
در سطح دوم، به سراغ ایدهی عکاس میرویم و به اهمیتِ زیباییِ طبیعی و بیآلایشِ سوژههای این مجموعه میپردازیم. جالب این که احتراز عکاس از ویرایش عکسها نیز خود ایدهی بیآرایش بودن سوژهها را مؤکد میکند. از دیگر سو، اجتناب از پُزهای تحریککنندهی رایج و اطوارهای مرسوم آتلیهای، عکسهای او را به پرترههایی جدی بدل کرده که نگاه مخاطب را نه بهواسطهی جنسی/اروتیک شدنِ بدنِ زنانه، بلکه بهواسطهی عمق احساسِ بازنماییشده، درگیر خود میکند. در واقع عکاس با طرد زیبایی در مقام امری کالاییشده، بر نکتهی ظریفی انگشت میگذارد؛ این که امروز این نه حجاب متعارف (روسری) بلکه تکثر لایههای آرایش است که به حجابی برای زن بدل گشته و اجازه نمیدهد زن ایرانی از پس آن، خود واقعیاش را آشکار و متبلور کند.
از دیگر سو، بندار مقدم لحظهی مهمی را برای عکاسی از این دختران نوجوان برگزیده است؛ لحظهای که این دختران آرام آرام یک دگردیسی اجتماعی-فرهنگی را پشت سر گذاشته و جنسشان بیش از پیش به جنسیتشان بدل میشود [۲]. با این حال، عکاس با یک هوشیاری انتقادی، از آنها میخواهد تا بدون آرایش در برابر دوربیناش ظاهر شوند. با این کار، عکاس و سوژهها عملاً در برابر جریانی از مدیریت بدنِ زنانه میایستند؛ جریانی مبتنی بر نگاه و خواست مردسالارانه که میکوشد که از زن، موجودیتی باب طبع نگاه مردانه پدید آورد؛ جریانی که در آن تمامیت زن با همهی قابلیتها و توانمندیهایش به زیباییِ صرف تقلیل داده میشود؛ جریانی که میکوشد با گرفتن عنصر اندیشندگی، تفکر و تعمق، تمام توجه زن را صرفاً بر کالایی بهتر شدن، معطوف کند.
کتاب های عکاسی
کتاب های هنر
تجهیزات عکاسی
صنایع دستی ایران
آژانس عکس
تامین محتوای انتشارات
خرید عکس