فوکوس باشید: هم در زندگی، هم در هنر!

نمایشگاه عکس فراز حبیب الهیان با نام « تن آدمی شریف است به جیب آدمیت »
ثبت: 1393/08/25
انقضاء: 1393/09/06

نمایشگاهی از عکس‌های فراز حبیب اللهیان با عنوان « تن آدمی شریف است به جیب آدمیت » از عصر جمعه 30 آبان‌ماه ۹۳ در گالری "ایده پارسی " گشایش می‌یابد. 
گشایش: جمعه 30 آبان‌ماه ۹۳ ( ساعت 21-17) 
ساعت بازدید: هر روز از ساعت 20-17
نمایشگاه تا 5 آذرماه جاری دایر است.
آدرس گالری ایده پارسی: 
خیابان شریعتی - خیابان کلاهدوز - نرسیده به سه راه نشاط - کوچه اله وردی آذر  - پلاک 28 - تلفن: 22617098 
  آدرس اینترنتی جهت اطلاعات نمایشگاه:
http://persianideagallery.com
در توضیحی بر آثار این نمایشگاه به قلم " صالح تسبیحی " آمده است:
بنیان آنچه فرازحبیب اللهیان پیش روی ما میگذارد تصویری وهم آلود و شخصی ست که مختصات عکاسی در آن به سود ایده ی اولیه به هم ریخته است. درنتیجه ما با یک تصویر عکاسانه روبرو نیستیم. با یک ایده ی پرداخته شده روبروییم که از عکس و ساخت و ساز کامپیوتری برای بیان آن استفاده شده است. ایده ی اولیه ی فرازحبیب اللهیان تا آنجا که من فهم میکنم اما، در تمام آثار یکی نیست و نمیتوان یک مولفه را به عنوانِ ایده ی او در نظر گرفت. اما با دقت و تامل بیشتر، میتوان نقطه ی تلاقی تمام ایدهها در یک تقاطع را کشف کردو راجع به آن صحبت نمود.
از آنجایی که در این تصاویر انسان و زیست شهری او تکرار شده اند، میتوان «هویت» را محل اشتراک تمام آنها دانست. پیش از آنکه به تماشای هویت در آثارحبیب اللهیان بنشینیم اما، باید اذعان کرد آثار او به شدت شهری هستند.شهریت به عنوان محل زیست و وهم و پرواز. شهر به عنوان یک فرم مکرر، چه آپارتمان نشینی، چه بر بام و به تماشای بافت آنکه بروی، موضوعِ جدال آدمهای فراز با زندگی هستند.
این جدال بر سر هویت است. هویت خویش تعریف کرده ی متغیر. هویتی که با حذف سر از او سلب میشود. با حضور دستان متعدد بی بدن در جا به جای زندگانی و خانه اش متکثر میشود. و یا همچون جامه هرروز میتوان انتخابش کرد و پوشید. میتوان نوعی نقد پرشور بر این هویت، یا بهتر بگوییم بی هویتی در این تصاویر خوانش نمود: انسانی مرده که جای برگه شناسایی، به پایش تگ و بارکد کالا آویخته اند، پایی کنار کفش که واکس خورده میشود، انگار پوشش و برهنگی فرقی ندارند، و مردی سر و ته که به جای سرش بادکنک وجود دارد و سر انجام همین مرد است لابد، که از سرش دود بلند میشود. تمام اینها به کالا شدن انسان و هویت له شده در مصرف اشاره دارند.
با تمام اینها و با آنکه خالق آثار در جستجوی معنا و بیان ایده است و برای آن بسیار هم کوشیده است، به نظر میرسد اگر بخواهیم از هنر صحبت کنیم گاهی بعضی از این تصاویر در تقابل با مفاهیم عمیقتر قرار میگیرند وبه سیاقِ روزنامهها، خیلی رک و راست با ما صحبت میکنند. اینجاست که مرز تصویر سازی، کاربرد، و حرف زدن به وسیله ی تصویر، با هنر ناب مشخص میشود. اما آدم زنده در این تصاویر روزنامه نیست. کتاب است. کتابی که به پرواز در میآید. و میتواند به مرور بیشتر از آنکه تی تر و صدای بلند یک حرف یا حتی شعار باشد، سطری از کتاب باشد. چنان که در بعضی آثار هست و میبینیم. در ‌‌نهایت اگر بخواهیم مخاطب فراز حبیب اللهیان باقی بمانیم باید در انتظار تصاویر دیگری نیز باشیم که در مجموعه های آتی او به حتم خلق و ارائه خواهند شد و در آنها با همین خط فرو ریزندهی واقعیت روبرو شویم اما چنان که در بن مایه ی کارهای او پیداست، به سوی گفتن، با زبان سنگینِ آرام و عمیقتر رفته باشد.

کتاب های عکاسی

کتاب های هنر

تجهیزات عکاسی

صنایع دستی ایران